درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
good girl




داستان دامادها و مادرزن

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهاش به او دارند را ارزیابی کند. یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم می زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فورا شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد. فردا صبح یک ماشین پژو 206 نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادرزنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فورا شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.

داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو 206 نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادرزنت»

نوبت به داماد آخری رسید. زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد. او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیندازم؟

همینطور ایستاد تا مادرزنش در آب غرق شد. فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 11:39 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:6 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:3 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:2 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 19:58 ::  نويسنده : tina



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 19:54 ::  نويسنده : tina